دیگه چه خبر-۴
آخرین «دیگه چه خبر» سال ۱۴۰۱ پر بود از حرف های نگفته آخر سال… حرف هایی که دل هامون سنگینی می کرد… چه نعمت بزرگی داشتیم که تونستیم حرف ها را بزنیم و با دلی سبک وارد سال جدید بشیم. به امید شروعی دوباره و یک آغاز پر از امید و روشنایی، آخرین “دیگه چه خبر؟” امسال رو داشتیم.
از دغدغه تدریس اعشار در پایه پنجم و ششم صحبت شد.
یکی از دوستان بر این باورند که چون کارنامه ها توصیفی شدهاند، دانش آموزان نسبت به قبل کمتر و با دشواری بیشتری با اعداد اعشاری ارتباط برقرار میکنند و به این دلیل است که دیگر استفادهای ندارند و کاربردی در روزمره برایشان ندارد. (روش های مختلف تدریس اعشار را با هم بررسی کردیم.)
یکی دیگر از دغدغههایی که مطرح شد در ارتباط با توان ضعیف درک مسئله و درک مطلب است. این موضوع دلایل متفاوتی میتواند داشته باشد، یکی از آنها کرونا و خانه نشینی دانش آموزان برای مدت طولانی است. همراهی مداوم خانوادهها با دانشآموزان (توضیح مسائل، توضیح درس،…)آنها را به حضور والدین وابسته کرده و در نتیجه دانشآموزان برای حل مشکلات خود تلاش کمی انجام میدهند.
دغدغه بعدی، از یکی از دوستان با سالها تجربه در آموزش مدارس غیر دولتی است. او در این سالی که گذشت به این فکر کرد که کار معلمی را رها کند. یکی از دلایل اصلی آن، نابرابری آموزشی سیستم آموزشی غیر انتفاعی است. او بر این باور است که مدارس خصوصی تبعیض آمیز هستند؛ به خصوص در شرایط کنونی کشورمون. آموزش خصوصی تبدیل به کالایی لوکس شدهاست. شهریههای این مدارس بخش بزرگی از سبد خانوادهها را در بر گرفتهاست و این باعث شدهاست که خانوادهها فیلتر شوند و تنها قشر خاصی به این مدرسهها بروند.
یکی دیگر از دوستان در ادامه این بحث برای ما از تجربه خودشون گفتند که چقدر با جرات و مصمم در حالی که بهترین شرایط را در تهران داشتند سالها پیش تصمیم میگیرند برای دوری از تبعیض و بیعدالتی به روستا بروند و در آنجا شروع به تدریس کنند.
یکی دیگر از دوستان این مسئله را بیان کردند که آدمهای زیادی در اطرافشان میل به ترک معلمی دارند. این همه سال زحمتی که کشیدند رو چطور میخواهند رها کنند؟ دلایل این تصمیم متنوع است؛ شرایط اجتماعی امسال تاثیر زیادی گذاشتهاست. در شغلهای دیگر آدمها میآیند و میروند و چه شب و چه روز را طی میکنند. امسال در مدارس فرصتهای زیادی پیش اومده که افراد از احوال خودشون تعریف کنند و حال بد همدیگر را هم تشدید بکنند.
اوایل مسائل عمومی تر بود و الان اتفاقاتی که افتاده بیشتر به مدارس مرتبط است و حال بد را بیشتر کردهاست. من چیکار میتونم بکنم برای معلمها ؟ باور دارم که بعضیها خیلی حیفاند…
تنوع زیادی در دلایل این تصمیم وجود دارد. یک نفر به خاطر مسائل اقتصادی یک نفر به خاطر اختلاف نظر سیاسی با مدیر مدرسه و … اما تعداد معلمهایی که میخواهند از مدرسه خداحافظی کنند به نسبت هر سال خیلی زیاد است.
خصوصی سازی در ایران با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. حدود یک ماه پیش معاون وزیر آموزشی اعلام کرده بود که قرار است که یک سوم از جمعیت آموزشی کشور به مدارس هیئت امنایی منتقل شوند. چیزی که این روزها در ذهنم میگذرد این است که من باید در قامت اون آدمهایی بایستم که در بدنه جریان خصوصی سازی آموزشی کشور هستند یا بالعکس در بدنهای بایستم که منتقد این ماجرا هستند. شاید باید یکم وارد زمینههای پژوهشی و تحقیقاتی شویم و از خودمون بپرسیم که نتیجه این خصوصی سازی چه خواهد بود؟
تسهیلگری جلسه و تهیه گزارش: دلآرام بیدآباد
دیگه چه خبر ۵