«قوقولی غوغول»
قصه، قصه سرزمینی است که خروسهاش سر صبح میگویند:
قوقولی غوغول… قوقولی غوغول…
چرا…!؟ خب معلوم است، چون آنجا سرزمین غولهاست. غولهای جور واجور که هر کدام صدای پای خودش را دارد. مثلا صدای پای یکی از غولها اینجوری است:
بام… بام… بام
این صدای دمپایی های یه غوله … که اسمش هرکوله
یا صدای پای یک غول دیگر اینجوری است:
بام… تق… بام… تق
اینم مال یه غول بیچاره… که یه پاش شکسته و عصا داره
خلاصه هر غول الگویی در راه رفتن دارد. با خواندن این قصه با غولهای دیگر آشنا شوید.
نویسنده: حدیث لزرغلامی
تصویرگر: نگین احتسابیان
ناشر: کتابهای فندق، واحد کودک نشر افق